آیه 18 سوره ق

از دانشنامه‌ی اسلامی

مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ

[50–18] (مشاهده آیه در سوره)


<<17 آیه 18 سوره ق 19>>
سوره :سوره ق (50)
جزء :26
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

سخنی بر زبان نیاورد جز آنکه همان دم فرشته‌ای مراقب و آماده است.

هیچ سخنی را به زبان نمی گوید جز اینکه نزد آن [برای نوشتن و حفظش] نگهبانی آماده است؛

[آدمى‌] هيچ سخنى را به لفظ درنمى‌آورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مى‌كند].

هيچ كلامى نمى‌گويد مگر آنكه در كنار او مراقبى حاضر است.

انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‌ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

he says no word but that there is a ready observer beside him.

He utters not a word but there is by him a watcher at hand.

He uttereth no word but there is with him an observer ready.

Not a word does he utter but there is a sentinel by him, ready (to note it).

معانی کلمات آیه

  • يلفظ: لفظ: انداختن. «لفظ ريقه: رمى به».
  • عتيد: آماده و حاضر. «عتاد»: آماده شدن. «اعتاد»: آماده كردن سكرة: سكر: مستى. به معنى غفلت نيز آيد. سَكْرَةُ الْمَوْتِ‏ شدت مرگ است كه هوش را از سر مى‏‌برد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ «17»

(ياد كن) آنگاه كه دو فرشته (ملازم انسان) از راست و چپ، (به مراقبت) نشسته (اعمال آدمى را) دريافت مى‌كنند.

ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ «18»

(انسان) هيچ سخنى به زبان نمى‌آورد، مگر آنكه در كنارش (فرشته‌اى) نگهبان حاضر و آماده (ثبت) است.

وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ «19»

و بى‌هوشى مرگ به راستى فرا رسد (و به انسان گفته شود:) اين همان است كه همواره از آن مى‌گريختى.

وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20»

و در صور (رستاخيز) دميده شود، اين است روز تحقّق وعده عذاب.

جلد 9 - صفحه 218

نکته ها

تعبير «قَعِيدٌ» كنايه از آن است كه دو فرشته همواره با انسانند و در كمين او نشسته‌اند، نه آنكه دو فرشته در سمت راست و چپ انسان نشسته باشند.

«رَقِيبٌ» به معناى مراقب و ناظر، «عَتِيدٌ» به معناى آماده به خدمت، «سَكْرَةُ» حالتى است كه هوش و عقل از انسان زايل شود و «تَحِيدُ» به معناى عدول و فرار كردن است.

وحشت و اضطراب انسان در هنگام مرگ به قدرى است كه قرآن از آن به «سكرة الموت» تعبير نموده است، چنانكه در قيامت نيز، هول دادگاه الهى، انسان را دچار چنان حالتى مى‌سازد كه به تعبير قرآن: «تَرَى النَّاسَ سُكارى‌» «1» مردم را همچون افراد مست، عقل پريده و بى اراده مى‌بينى.

در ميان اعضاى بدن، زير نظر بودن زبان مطرح شده است، شايد به خاطر آن كه عمل زبان، از همه‌ى اعضا بيشتر، آسان‌تر، عمومى‌تر، عميق‌تر، دائمى‌تر و پر حادثه‌تر است.

توجّه به زير نظر بودن انسان و ثبت كليه اعمال او و توجّه به لحظه مرگ و حضور در قيامت، هشدارى بزرگ و زمينه ساز تقواى الهى است.

توجّه به تعدّد ناظران و شاهدان، در نحوه‌ى عملكرد انسان مؤثّر است و هر چه شاهد و ناظر بيشتر باشد، انگيزه براى كار نيك و دورى از گناه بيشتر مى‌شود. عَنِ الْيَمِينِ‌ ... عَنِ الشِّمالِ‌ ... رَقِيبٌ عَتِيدٌ

پیام ها

1- با اين‌كه خداوند متعال، خود شاهد بر اعمال و افكار انسان است، امّا تشكيلات الهى حساب و كتاب دارد و فرشتگانى دائماً مشغول ثبت اعمال هستند. «إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ»

2- ميان فرشتگان، تقسيم كار وجود دارد. (بر اساس روايات، فرشته يمين كارهاى خير را مى‌نويسد و فرشته شمال، كارهاى بد و شرّ را. «2») «الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ‌ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ»

«1». حج، 2.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 9 - صفحه 219

3- انسان، نه فقط در برابر كردار، بلكه در برابر گفتار خود مسئول است و مورد محاسبه قرار مى‌گيرد. «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ»

4- نظارتى داراى اعتبار و ارزش است كه همه چيز را به طور كامل زير نظر داشته باشد. عَنِ الْيَمِينِ‌ ... عَنِ الشِّمالِ‌ ... رَقِيبٌ عَتِيدٌ

5- انسان در لحظه مرگ، حالت عادّى خود را از دست مى‌دهد. «سَكْرَةُ الْمَوْتِ»

6- سكرات مرگ براى همه حتمى است. «سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ»

7- گريز از مرگ، ويژگى طبيعى انسان است. «كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ «18»

ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ‌: تلفظ نكند آدمى از گفتارى، يعنى به هيچ چيز تكلم نمى‌كند، إِلَّا لَدَيْهِ‌: مگر آنكه نزديك او است، رَقِيبٌ عَتِيدٌ: نگهبانى است مهيا و آماده، پس نزد اين حال گفتار او را در نامه اعمال مى‌نويسند.

تنبيه: ابن بابويه رحمه اللّه در اعتقاديات فرمايد: اعتقاد ما آنست كه نيست هيچ بنده‌اى مگر آنكه دو ملك موكّلند بر او، مى‌نويسند اعمال او را، قصد حسنه كه نمايد براى او نوشته شود يك حسنه، و اگر بجا آورد، ده حسنه نوشته شود؛ و اگر قصد گناه كند ننويسند، و اگر بجا آورد هفت ساعت مهلت دهند، چنانچه توبه كنند ننويسند، و اگر توبه نكند بنويسند بر او يك گناه؛ و ملكان مى‌نويسند بر بنده هر چيزى را از گفتار و كردار حتى دميدن در خاكستر را «1».

و حضرت امير المؤمنين گذشتند بر مردى، تكلم مى‌نمود به كلام زيادى.

فرمود: اى مرد، تو پر كنى بر مليك خود كتابى را كه به محضر پروردگار تو

«1» ترجمه اعتقادات صدوق (مترجم: سيد على محمد ابن سيد محمد الحسنى قلعه كهنه 1380 ق) باب 23 ص 80.

جلد 12 - صفحه 226

برگردد، پس تكلم كن به آنچه فايده دارد و واگذار آنچه فايده ندهد تو را «1».

و نيز فرمود: الرّجل المسلم يكتب محسنا مادام ساكتا فاذا تكلّم كتب محسنا او مسيئا: مرد مسلمان نوشته شود نيكوكار مادامى كه ساكت باشد، وقتى تكلم نمود نوشته شود نيكوكار يا گناهكار «2».

محل ملكين ترقوه باشد، ملك دست راست مى‌نويسد حسنات را، و ملك دست چپ مى‌نويسد سيئات را، و دو ملك روز مى‌نويسد اعمال روز را، دو ملك شب مى‌نويسد اعمال شب را «3».

و در كافى- در ذيل حديثى از حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: وقتى بنده گناه نمايد، نويسنده حسنات به نويسنده سيئات گويد: عجله مكن، شايد در عقب آن حسنه‌اى بجا آورد كه آن را محو نمايد، زيرا خداى عز و جل فرمايد:

«إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» يا استغفار كند كه بگويد: «استغفر اللّه الذى لا اله الا هو عالم الغيب و الشهادة العزيز الحكيم الغفور الرحيم ذا الجلال و الاكرام و اتوب اليه» ننويسد بر او چيزى، و اگر هفت ساعت بگذرد و نه حسنه نمايد و نه استغفار، صاحب حسنات گويد به صاحب سيئات: بنويس بر شقى محروم بر اينكه او شقى محروم است‌ «4».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ «12» وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ «13» وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ «14» أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ «15» وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ «16»

إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ «17» ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ «18» وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ «19» وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20»

جلد 5 صفحه 52

ترجمه‌

تكذيب كردند پيش از آنها قوم نوح و اصحاب رس و ثمود

و عاد و فرعون و برادران لوط

و اصحاب ايكه و قوم تبّع هر يك تكذيب كردند پيغمبران را پس لازم شد وعيد من‌

آيا درمانده و عاجز شديم بآفرينش اوّل بلكه آنها در شك و شبهه از آفرينش جديدند

و بتحقيق آفريديم انسانرا و ميدانيم آنچه را وسوسه ميكند بآن نفس او و ما نزديكتريم باو از رگ گردن‌

هنگاميكه ميگيرند و ضبط ميكنند دو ملك ضبط كننده از راست و از چپ نشسته‌

تلفظ نميكند به سخنى مگر آنكه نزد او است نگهبان و مراقبى مهيّا و آماده‌

و بيامد بيهوشى مرگ براستى و درستى اينست آنچه كه از آن ميگريختى‌

و دميده شود در صور آن است روز وعيد.

تفسير

خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر خود و تهديد كفّار مكّه بمانند عذابهائى كه بر امم سابقه نازل شده بود باز اشاره باحوال آنها فرموده ميفرمايد قوم نوح و عاد و ثمود كه قصص آنها مكرّر ذكر شده و اصحاب رس كه گفته شده پيغمبر خودشان را در چاهيكه كندند و بنام رس معروف شده انداختند و قصّه آن در سوره فرقان گذشت و قوم فرعون و خويشاوندان لوط و اصحاب بيشه و جنگل كه قوم شعيب پيغمبر بودند و در سوره حجر شرح آن ذكر شد و قوم تبّع كه در سوره دخان مذكور گرديد هر يك از اين اقوام كه سابقه ذكر دارند اجمالا و تفصيلا تكذيب نمودند پيغمبرانى را كه مبعوث بر آنها شدند بنوبه خودشان پس واجب و لازم شد بر آنها وعيد من يعنى سزاوار وعده عذاب خدا شدند بانواع مختلفه كه در محلّ خود بيان شد و بعد از اين باز استدلال بر معاد فرموده باين تقريب كه آيا ما خسته و مانده و عاجز شديم از خلق نمودن بواسطه خلق اوّل با آن كه آنها قبول دارند آن از ما صادر شده و خلقت دوباره براى هر كس آسانتر از ابتداء است و مسلّم است كه خداوند عاجز نميشود ولى قبول نميكنند معاد را از ما و از اين انكار

جلد 5 صفحه 53

در اشتباه بزرگ غير مترقبى هستند با آن اقرار و منشأ اين شبهه جريان عادت بر آن و عدم جريان بر اين است در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از اين آيه فرمود تأويل آن آنستكه خداوند وقتى اين مردم و اين عالم را فانى نمود و اهل بهشت ببهشت رفتند و اهل جهنّم بجهنّم عالم ديگرى و مردم ديگرى را از نو مى‌آفريند كه عبادت كنند او را و آسمان و زمين آنها غير از اين آسمان و زمين است شما تصوّر ميكنيد خدا همين يك عالم را خلق كرده يا بشرى غير از شما خلق نفرموده قسم بخدا بتحقيق خلق فرموده هزار عالم و هزار هزار آدم و شما در اواخر اين عوالم و آن آدميانيد و در خصال و عيّاشى نيز قريب به اين معنى را از آن حضرت نقل نموده و شمّه‌اى از اينمقال در سوره ابراهيم عليه السّلام گذشت و مطالب سابقه اعاده نميشود و براى اثبات احاطه علميّه خود ببواطن خلق و خفاياى امور ميفرمايد كه ما خلق نموديم بنى نوع بشر را و ميدانيم سخنهاى درونى و حديث نفس آنها را كه چه در دل راه ميدهند و با خود مخفيانه صحبت ميدارند و ما بآدمى از رگ گردن كه متّصل است بوتين كه آن رگ قلب است نزديكتريم مقصود بيان استيلاء و احاطه تامّه است بعلم و قدرت كه جانش در دست قدرت ما است و افكار درونيش در نزد ما حاضر است مانند روح يا كسيكه باين درجه نزديك باو باشد حتّى در وقتى كه دو ملك مقرّب با دو قوّه گيرنده از طرف راست و چپش جايگزين شده هر سخنى كه از دهان او بيرون آيد ثبت و ضبط مينمايند و مراقب و آماده براى اخذ اقوال و اعمال اويند ما از آندو مطلع‌تريم ولى براى تأكيد و تشديد در نگهدارى بندگان خودشان را از معصيت و الزام بر آنها بحجّت در روز قيامت آن دو را بر آنها گماشته‌ايم و ضمير در لديه يا راجع است بقول يا راجع بلافظ كه يلفظ دلالت بر آن دارد يا بانسان كه در صدر كلام ذكر شده بود و احتمال اخير اقوى است چون مأموريت آن دو ملك اختصاص بثبت قول ندارد چنانچه در جوامع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه نويسنده حسنات در طرف راست مرد و نويسنده سيّئات در جانب چپ او جاى دارد و ملك دست راست امير است بر ملك دست چپ وقتى كه او كار خوبى كند ملك دست راست ده برابر مينويسد و وقتى كار بدى كند بملك دست چپ ميگويد هفت ساعت‌

جلد 5 صفحه 54

مهلت بده او را شايد استغفار كند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نيز قريب به اين معنى را نقل نموده و ظاهر آنستكه رقيب و عتيد صفت هر يك از آن دو است نه آنكه رقيب نام يكى و عتيد نام ديگرى باشد كه بر السنه و افواه جارى شده و خداوند بعد از دفع استبعاد كفّار از معاد در آيات سابقه تأكيد فرموده آنرا بتحقّق مقدّمه‌اش كه مرگ است و آنقيامت صغرى ميباشد چون خبر داده از تحقّق آن بلفظ ماضى با آن كه مراد وقوع آن در آتيه است و سكرة الموت شدّت مرگ است كه عقل را زايل نمايد و جاءت سكرة الحق بالموت نيز قرائت شده و آنرا در مجمع و قمّى ره نسبت بائمه اطهار داده يعنى و آمد بيهوشى كه حقّ است با مرگ خدا ميخواهد بفرمايد مقدّمه زنده شدن كه مردن است محقق شده آماده زنده شدن باشيد اى آدميزاد اين مرگ همان است كه تو از آن ميگريختى و همچنين خبر داده از تحقق وقوع نفخه دوم اسرافيل كه نفخه بعث است و آنكه آن روز انجاز وعيد يعنى وعده عذاب الهى است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِذ يَتَلَقَّي‌ المُتَلَقِّيان‌ِ عَن‌ِ اليَمِين‌ِ وَ عَن‌ِ الشِّمال‌ِ قَعِيدٌ «17» ما يَلفِظُ مِن‌ قَول‌ٍ إِلاّ لَدَيه‌ِ رَقِيب‌ٌ عَتِيدٌ «18»

زماني‌ ‌که‌ تلقي‌ مي‌كنند و مي‌گيرند دو نفر گيرندگان‌ ‌از‌ ‌هر‌ طرف‌ راست‌ و ‌از‌ طرف‌ چپ‌ نشسته‌اند تلفظ نمي‌كند ‌از‌ قولي‌ مگر آنكه‌ رقيب‌ و عتيد نزد ‌او‌ هستند.

يكي‌ ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ و صريح‌ آيات‌ شريفه قرآن‌ نامه عمل‌ ‌است‌ ‌که‌ ملائكه‌ موكلين‌ باين‌ مينويسند چه‌ اعمال‌ و اقوال‌ خوب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ رقيب‌ مينويسد و مراقب‌ هستند، و بد ‌آنها‌ ‌را‌ عتيد ثبت‌ مي‌كند و ‌اينکه‌ نامه‌ فرداي‌ قيامت‌ بدست‌ صاحبش‌ ميدهند مؤمنين‌ و صلحا بدست‌ راست‌ و فساق‌ و فجار بدست‌ چپ‌ و بعضي‌ طوق‌ كردن‌ و بعضي‌ ‌از‌ عقب‌ سر چنانچه‌ آيات‌ مشحون‌ ‌به‌ اينهاست‌ مثل‌: وَ كُل‌َّ إِنسان‌ٍ أَلزَمناه‌ُ طائِرَه‌ُ فِي‌ عُنُقِه‌ِ وَ نُخرِج‌ُ لَه‌ُ يَوم‌َ القِيامَةِ كِتاباً يَلقاه‌ُ مَنشُوراً اقرَأ كِتابَك‌َ

جلد 16 - صفحه 246

كَفي‌ بِنَفسِك‌َ اليَوم‌َ عَلَيك‌َ حَسِيباً اسراء ‌آيه‌ 14 و 15‌-‌ و مثل‌: وَ وُضِع‌َ الكِتاب‌ُ فَتَرَي‌ المُجرِمِين‌َ مُشفِقِين‌َ مِمّا فِيه‌ِ وَ يَقُولُون‌َ يا وَيلَتَنا ما لِهذَا الكِتاب‌ِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً الايه‌ كهف‌. آيه 37 و مثل‌:

فَأَمّا مَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ بِيَمِينِه‌ِ فَسَوف‌َ يُحاسَب‌ُ حِساباً يَسِيراً وَ يَنقَلِب‌ُ إِلي‌ أَهلِه‌ِ مَسرُوراً وَ أَمّا مَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ وَراءَ ظَهرِه‌ِ فَسَوف‌َ يَدعُوا ثُبُوراً وَ يَصلي‌ سَعِيراً انشقاق‌، ‌آيه‌ 7 و 8 و 9 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ و ‌در‌ دعاي‌ كميل‌ ‌براي‌ طلب‌ مغفرت‌:

«و ‌کل‌ سيئة امرت‌ باثباتها الكرام‌ الكاتبين‌ ‌الّذين‌ و كلتهم‌ بحفظ ‌ما ‌يکون‌ مني‌ ... الدعاء»

و ‌در‌ ادعيه وضو:

«اللهم‌ اعطني‌ كتابي‌ بيميني‌، اللهم‌ ‌لا‌ تعطني‌ كتابي‌ بشمالي‌ و ‌لا‌ ‌من‌ وراء ظهري‌ و ‌لا‌ تجعلها مغلولة ‌الي‌ عنقي‌»

و ‌غير‌ اينها ‌از‌ ادعيه‌ لذا ميفرمايد:

إِذ يَتَلَقَّي‌ المُتَلَقِّيان‌ِ ‌که‌ ‌آنها‌ حفظه‌ اعمال‌ باشند ‌که‌ رقيب‌ مأمور بكتب‌ حسنات‌ ‌است‌، و دارد ‌در‌ خبر ‌که‌ ‌به‌ مجرد قصد عمل‌ خير مينويسند و ‌اگر‌ صادر شد ده‌ برابر مي‌نويسند، و عتيد مامور بكتب‌ سيئات‌ ‌است‌ و ‌تا‌ صادر نشود نمي‌ نويسد بلكه‌ ‌تا‌ هفت‌ ساعت‌، و ‌در‌ بعض‌ اخبار سيئات‌ روز ‌را‌ ‌تا‌ شام‌ و شب‌ ‌را‌ ‌تا‌ صبح‌ مهلت‌ مي‌دهد ‌اگر‌ توبه‌ كرد نمينويسد و الا يك‌ سيئه‌ مينويسد و ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌است‌ فرمود:

«ويل‌ لمن‌ آحاده‌ اكثر ‌من‌ عشراته‌».

عَن‌ِ اليَمِين‌ِ وَ عَن‌ِ الشِّمال‌ِ قَعِيدٌ ‌در‌ طرف‌ راست‌ رقيب‌ و ‌در‌ طرف‌ چپ‌ عتيد كمال‌ توجه‌ ‌را‌ دارند ‌که‌ ميفرمايد ما يَلفِظُ مِن‌ قَول‌ٍ إِلّا لَدَيه‌ِ رَقِيب‌ٌ عَتِيدٌ ‌حتي‌ نفخ‌ بآتش‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 18)- این آیه باز روی مسأله فرشتگان ثبت اعمال تکیه کرده، می‌گوید:

«انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر این که همان دم فرشته‌ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است» (ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ).

در آیه گذشته سخن از ثبت تمامی اعمال آدمی بود، و در این آیه روی خصوص الفاظ و سخنان او تکیه می‌کند، و این به خاطر اهمیت فوق العاده و نقش مؤثری است که گفتار در زندگی انسانها دارد، تا آنجا که گاهی یک جمله مسیر اجتماعی آنها را به سوی خیر یا شر تغییر می‌دهد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص306

منابع